[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1387 23:43
این غم بدان کشیدم یارا زگوشه چشم این غم بدان کشیدم با عشق به روز دیدار من این گمان کشیدم که وصل کنم دل از مهرسوزانده جان صفا دم باشد که مرهم من این درد به ان کشیدم باز هم شکن نوایم گو عاشقی روا نیست سیر و سلو کت از عشق نگو به جان کشیدم ای بهتریم امیدم به خاک غم وصله ام شادم کن از وفایت صبر زمان کشیدم من تا صحر به عشقم...